و ترانزیت همان نام من است .
Dr.Ahmad Farokhi Hajiabad, [۲۷.۰۸.۱۹ ۱۹:۱۲]
[Forwarded from Dr.Ahmad Farokhi Hajiabad]
شعر نو با عنوان ترانزیت و تقدیم به راهبانان میهن عزیزمان ایران
ترانزیت
واژه ای گمنام
میدانی .
راه را برای من ساختند .
حتی راهی از ابریشم ،
یا همان راه ابریشم .
ابریشم چرا ?
استحکام یا لطافت ?
یا شاید حساسیت ، اهمیت ،
من سالها دور تولد یافتم .
و با تولدم تو تازه متولد شدی .
او را بتو رساندم.
تو را به او .
عرب را به عجم .
عجم را به ترک .
ترک را به فرنگ .
با خود آوردم .
با خودم بردم .
تو نفهمیدی ..
من گریستم ،
تا تو خندیدی .
مهر را آوردم .
مهربانی بردم .
یک سبد لبخند ،
حاصل جان کندن من بود .
تا تو بالیدی .
راهها مال من است .
و تو در بیراهه .
به کدامین معنا ?
من رسیدم .
من رساندم.
تو نماندی .
من ماندم .
و تو محتاج منی ،
و من محتاج اندیشه .
دو ستی سهم من است
و امنیت ارمغانی است ، به اندازه راه .
از کجا تا آنجا .
از همین تا هر جا .
و تویی مست غرور
نور می پاشم در راه
و هزاران منصب ،
و هزاران کاسب
و هزاران امید .
با خودم اشرفی ناب به همراه دارم .
من به اندازه خورشید تماشا دارم .
ماه روشنی از چهره مهرم دارد .
و فراوان چشمه آب از نفس من دارند .
حمل را کنیه و نقل را ریشه ام میدانند .
و ترانزیت همان نام من است و ترانزیت ......
احمد فرخی
دوازدهم اردیبهشت یکهزار و سیصد و نود وهشت